۱۳۸۷ بهمن ۲۰, یکشنبه

من

خودم. مثل دلم. مثل لنز دوربینم.
________
اصلا "من" کیست؟ یک عوضی ایست که یک جای کله من نشسته و دارد زور می زند که به من بفهماند که "من" من است.
________
زمین عریان مانده
از تو
و دیگری
و سرمایی که از دوردست صدا می زند مرا.
فانوس به دستانی که سرخی خونشان دنیای مرا به سیاهی زلفان تو کرد
________
صدا می آید امشب
________
بعد از دو قدم آنور تر سنگی پرت شد.
________
نفس بکش. نفس بکش....تند! تند! نذار این سهمیه قطع بشه.
تلالو خون. بر جام می.
________
همه چیز چقدر خیس است.

اصلا بگذریم.

هیچ نظری موجود نیست: