۱۳۸۷ اسفند ۲۷, سه‌شنبه

بوسه ی تاریخ

احساس می کنم به بازی گرفته شده ام. من و بقیه موج سواران نسل من نتیجه ی احساسیم, و اینگونه خواهیم ماند. از بی هویت شدن احساساتمان می ترسم. سه بار این کلمه را آوردم که بدانید چقدر برایم مهم است. آری, به بازی گرفته شده ام.نمی خوانی که...نخوانده ای. لعنت بر این بازی تلخ. لعنت بر این کلمات دم صبح. لعنت بر این نفس ها. سه بار این کلمه را آوردم که بدانید چقدر برایم مهم است. بهتان خورده ام, مدهوش, آشفته. چکار کنیم...بوسه های تاریخمان کم است.

هیچ نظری موجود نیست: