۱۳۸۷ دی ۵, پنجشنبه

وهم بودنی ها

از عشق چیزی نمی گویم. چون چیزی برایم نمانده. یعنی برای هیچ کداممان نمانده. اصلا چیزی در کار نبود که بخواهد باقی بماند.
آها! نکته همین جاست. ما, در خیلی از مسائل علاقه شدیدی به بزرگ نمایی داریم
آگراندیسمان. یعنی یک چیزی را بگیری از تنبانش آنقدربکشی که تار و پودش از هم گسسته شود و پیرو آن عضو شریف-که به آن ساعت هم نبسته اید- تلویحا نمایان شود. حالا از اینجا به بعدش شخصیت دو طرف قضیه هست که بقیه داستان را مشخص می کند
ولی پلات-یا مایه اولیه داستان- این است که کسی تنبان ذهنی و فکری طرف مقابل را آنقدر می کشد تا نهایتا یا عزو شریف یکی از طرفین نمایان شود-و باز یکی از همان طرفین به قدرت خالق( سوای هر گونه اعتقاد) پی ببرد- یا اینکه یکی از طرفین مذکور با قیچی بند تنبان را پاره کند. که باز طبق قانون ساده ی طبیعت یکی از طرفین( احتمالا طرفی که بند را می کشد) به عقب پرت می شود.
طرف مقابل هم به سرعت عضو شریفش را از منظر تماشاگران دور می کند مبادا یک از همه جا بی خبری دستش به بند تنبان او برسد و اینبار...

انرژی نه به وجود می آید و نه تولید می شود فقط از حالتی به حالت دیگر...

چه شد؟ وا ماندی؟ وا گذشتندت! انگار می ترسی تو را در این برهوت رها کنند و بروند. پشت سرشان را هم نگاه نکنند.
بعد که مردی و باز مانده هایت را کفتار ها خوردند و نخوردنی هایت را تف کردند بیرون دوباره باز خواهند گشت و استخوان هایت را خواند بویید و بر مزار تفکرات پوچت اشک ریشخند های گذشتگان را نقاشی خواهند کرد
...
تو بگو...ای نشسته بر این کوی. تو بگو! من به کجا می روم؟
...
گاهی وقت ها احساس می کنم که...
بعد از این ها خیلی چیز ها را باید تکرار کرد. حتی بعد از رفتن من, بعد از رفتن او...
اصلا بعد از رفتن همه رفتنی ها.
...
مرد مصلوب دیگر باره به فکر فرو رفت
سایه او همواره مثل صلیب نشسته بر خاک تشنه...
تسنه خون که از میخ نشسته بر کف دست, فرو می چکد
...
اودیسه ناکامل وجود! عجییب است نه؟ فکر کن ده دقیقه آخر اودیسه فضایی حذف شود
....
نه! مهم نیست. به هر چه قبولش داری قسم. مهم نیست که من هیچ چیز-حتی خودم را- شایسته قبول شدن نمی دانم.
مهم جورج برسون است. مهم کلمات اوست که ارتعاشش ذهن را جرواجر می کند. خودتان گوش کنید
پ.ن: امروز صبح که بیدار شدم دیدم همین آهنگ را انگار قبل از اینکه بخواهم بیدار شوم در نا خودآگاهم زمزمه می کردم. بعضی آدم ها, بعضی نغمه ها, و بعضی کلمات تاثیرشان فراتر از وهم بودنی هاست!

هیچ نظری موجود نیست: