۱۳۸۹ تیر ۲, چهارشنبه

بخدا من علف نکشیدم ، سرکار!

تا حالا شده با خانم سی و پنج درجه پای اسکایپ مثل منگل ها دپرس باشی بعد یکی درو محکم بزنه. درو وا نکنی. محکم تر بزنه. وا نکنی. خانم سی و پنج درجه هم شور کنه که وا نکن الف! بعد طرف درو بشکونه بیاد تو خونه محکم در اتاقتو بزنه. بعد درو وا کنی ببینی سه تا پلیس هیکل گنده با تفنگ و باتوم جلو در واستاده باشن و بگن می دونی ما چرا اینجاییم و بعد تو بگی نه و هزار تا فکر کنی که یعنی برای فیلم های قاچاقت گرفتنت؟ برا رابطه ات با دختر زیر هجده گرفتنت؟ برا ویزاته؟ پلیس بین الملله؟ حرف مفت زدی؟ تمرین کهریزکه؟ برا چه گهیته آخه؟ بعد اونا بگن تو مواد مخدر داری. بعد تو بگی که مخدرم کجا بود مرد مومن [ where was my drug, you devout man] بعد اونا بگن نه تو داشتی علف می کشیدی و قسم حضرت عباس بخوری که علفم کجا بود سرکار بعد بگن تف کن و یه دونه محکم اخ تف کنی رو فرش و سرکار بگه منو خر گیر آوردی الدنگ؟ میای پای چشمی نگاه می کنی و بعد فرار می کنی و بعد تو بگی نه به فاطمه زهرا [no to saint fateme] و سرکار بگه بتمرگ روی صندلی و تو یکهو توی دلت بگویی از زندگی خسته شدم سرکار! منو بکن! منو با باتومت بکن! چرا من دلم باید اینقدر شکسته باشه سرکار؟ و بعد اون بپرسه که می تونم اتاقتو بگردم و تو بگی برو بگرد فقط اسکایپم روشنه، میری تو خاموش کن [my semi naamoos is online] و بعد یکهو نگران یک دله شاشی بشی که برای آزمایش و از سر تنبلی مانده توی طویله ات و توی دلت یاد صحنه فیلم "احمق و احمق تر" بیافتی و بعد خدا خدا کنی که نکنه بخوردش الان و بعد آقا بیاید بیرون و بگوید تو که قیافه ات نمی خوره علف کشیده باشی و اوه تو که ایرانی هستی و بعد در اتاق بغلی رو بشکند و از توی اتاق پنج تا سیاه پوست هیکل گنده بیایند بیرون و توی جیب هایشان پر شیشه و کوکایین و علف باشه؟ و بعدا بفهمی که همسایه پلیس خبر کرده برای آقایان سیاه پوست و سرکار بجای آنها ،چوب تو آستین تو کرده باشه؟
نه، تا حالا همچین اتفاقی برات افتاده؟ برای من افتاد، همین دیشب. و کلی آدرنالین مجانی تزریق شد در این بازار کساد هورمون ها.

هیچ نظری موجود نیست: