۱۳۸۷ آبان ۱, چهارشنبه

اندر احوالات

عرض شود که...حال غرییبست.اوه نه قبل از اینکه آه و ناله و ننه من غریبم بازی فلسفی را شروع کنم یک نکته ای به عرض سرور گرامی برسانم.کافه پیانو را بخوانید,نه اینکه من خوانده باشمش ها! نه! اتفاقا هنوز نخواندمش.ولی به نظر کتاب خوبی می آید.
خوب حال که پیشنهاد را به سمع و نظر رساندم برویم سراغ ننه من غریبم بازی فلسفی
حال غریبیست یا شاید هم حال قریبیست یا اصلا حالشو ببر بابا!
نه ...آخر همینطور که نمی شود راه بیفتی خنده هم مثل بند تنبان اخوی(که گه گاه می خورد به صورت و بعضا جاهای دیگر) دنبالت
بیاید.مرد حسابی بشین سر درست.یعنی چی که...بگذریم ولی خودمانیم اول صبحیه حال فلسفیدن نیست! و باید به سمع و نظر برسانم
که...آقا اول صبح شیرینی نخورید(مخصوصا اگر معده مبارکتان حساس است)
....
حالا ببینیم نتیجه عشقه بودنمان چه می شود(درست خواندید.)

هیچ نظری موجود نیست: