۱۳۸۸ فروردین ۱۸, سه‌شنبه

کوییز

خدمتتون عرض کنم , سر کلاس "مقدمه به مهندسی" نشسته بودیم. آقای استاد یک سوال پرسیدند که ما می بایست جوابش را روی یک سری فرستنده های کوچک( بهش می گویند کلیکر, ابزاریست برای راحت کردن کوییز ها و اصولا اگر هر جلسه ازش استفاده شود یک نوع حاضر غایب کردن هم محسوب می شود) به صورت گزینه ای جواب می دادیم. آقای استاد یک سوال پرسیدند که جوابش دو گزینه بیشتر نبود. خوبی این وسیله این است که بعد از سوال, آمار پاسخ ها هم روی صفحه می آید جلوی چشم دانشجویان. خلاصه در این سوالی که جوابش دو گزینه الف و ب بیشتر نبود یک سری افراد(بخوانید یک سری حیف نون) روی کلیکر هایشان گزینه های ج و دال را فشار داده بودند. یعنی گزینه هایی که حتی داخل سوال هم نبودند. آقای استاد یک دقیقه ای با حیرت به تخته نگاه می کردند. همچنین یاد یکی از معلم های هندسه افتادم که به جای کوییز می گفت "کوزک"...من هنوز در حیرتم!
همچنین یاد آن پسری افتادم که جلوی معلم سکه انداخت...به قول یکی از دوستان آن پسر را باید از آنجایش آویزان کرد. نکته عجیب تر اینکه من به دلیل خواب آلودگی شدید این قضیه را با کمی لبخند تعریف کردم که به نظر اصلا حرف لبخند داری نمی آمد. در هر حال...دوباره مثل سگ خوابم می آید.

هیچ نظری موجود نیست: