۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۶, یکشنبه

you too

{دامن کشان ساقی می خواران. مست و گیسو افشان. دامش کشان ساقی می...}
A! are you ok? Hope you are not crying
{در جام می از شرنگ دوری و از غم مهجوری، چون شرابی جوشان می...}
You are high. I love you
{می گریزد. می گریزد. روز و شب بشمارم}...I love you too
come with me. we don't share our taste in music but i still love you
{دارم چشمی گریان ز رهش. روز و شب بشمارم...}
stop crying
{تا بیاید.}
"تو کجایی. کجایی. چرا باید انگشتان کسی که تو نیست ، وهیچوقت نخواهد بود، توی موهای من بدود؟"

هیچ نظری موجود نیست: