می دانی چقدر سختی کشیدم این مدت, خودت هم می دانی او چقدر عذابم داد. دیدی؟ نه؟ دیشب توی رادیو موقع ضبط برنامه گلویم ناگهان گرفت و نزدیک بود بغض کنم, اما نگه اش داشتم. میکروفون را کنار گذاشتم و رفتم بیرون. توی دستشویی به آینه خیر ماندم و آرام طوری که قطره ها نشوند گفتم: " احمق! هنوز هم عاشقی!"
---
پدر می گوید: پسرم, آدم هایی مثل تو فقط دو چیز نابودشان می کند: سیاست, و زن.
شاید توی دلش ادامه داده: که خوشبختانه تو هر دو تا را داری پسرم!
---
پدر می گوید: پسرم, آدم هایی مثل تو فقط دو چیز نابودشان می کند: سیاست, و زن.
شاید توی دلش ادامه داده: که خوشبختانه تو هر دو تا را داری پسرم!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر