پدر زن احتمالی آینده من پیانیست بود, استاد دانشگاه, و یک آدم خیلی محترم. همسر احتمالی آینده من هم دختر خوبی بود, پیانیست بود ؛ مثل پدرش. زیبایی از چهره, و هنر, از هر انگشتش فوران می کرد. همدیگر را دوست داشتیم وپدرش هم من را. منتها این وسط یک مشکل کوچک فلسفی-منطقی اذیتم می کرد. آینده ی احتمالی من وجود خارجی نداشت.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر