۱۳۹۳ فروردین ۲۲, جمعه

دیگه هیشکی اینجا نیست

میگن بلاگستان داغون شده. میگن اینجا به گا رفته. میگن دیگه هیشکی اینجا نیست. میگن اینجا تنهایی مطلقه. بلاگستان شده مثه قطار ساعت دو و نیم صبح نیویورک. بعضیا جنس بد رسیده بهشون. بعضیا خوابشون برده. بعضیا ایستگاه رو پیدا نمی کنن. یک سری هم قطار اشتباهی سوار شدن. یعنی توی این وضعیت اهمیت من خیلی بالا میره. می دونین؟ چون من دارم اینجا می نویسم و توی فیس بوک نمی نویسم. من الان خیلی مهمم. شمام خیلی مهمین. میگن بلاگستان شده جای آدمایی که تنها می پرن. مثه چشای باغ وحش که دلش جای دیگه اس. بلاگستان شده مثه چشای باغ وحش باغ وحش. هیشکی هیشکی رو نمی شناسه. باغ وحش باغ وحشم دیگه منو نمیشناسه. راستی من کی ام؟ 

بعضی وقتا یه سریا آدمو دوس دارن و آدم نمی فهمه
بعضی وقتا آدم یه سریا رو دوس داره و اونا نمی فهمن
خلاصه یه سری نفهم با هم جمع شدیم و تشکیل اجتماع دادیم
-فامیل دور

هیچ نظری موجود نیست: