اینجانب باید فراخی مقعد را کاهشی عظیم داده و کمی درس بخواند بلکه کلاس ها را نیافتد، و بعد آنقدر درس بخواند که بورسیه بگیرد و برود دانشگاه برکلی خیر سرش موسیقی بخواند یا چه می دانم هر رشته ای که عشقش بود. در این میان، خدا بزند پس کله ی عشق و عاشقی. زندگی نمانده اصلا، چه برسد به درس.
۱۳۸۸ آبان ۱۸, دوشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۲ نظر:
چی می خونی؟ ادبیات، موسیقی یا oracle!
نه , به طرز عجیبی مهندسی مکانیک می خوانم. راستی , لطفا نام یا آدرس وبلاگ خودتون رو برام بذارین وقتی کامنت می گذارید. متشکرم :)
ارسال یک نظر