۱۳۹۲ فروردین ۱۳, سه‌شنبه

The Sense of an Ending (یا بازگشت باغ وحش باغ وحش)

تصاویر. تصاویر. بعضی تصاویر همینطور توی ذهن آدم می مانند. مثلا باغ وحش. خب تصویر این آدم همیشه باید توی ذهن همه ی آدم ها بماند. اصلا از اول هم همینطور بود. درست یک ساعت از ظهر گذشته بود و کافه خلوت. بار اول بود٬ در نامه اش نوشته بود

"فلانی عزیز
خوشحالم از این همه علاقه ات به من٬ فیلمنامه ات را هم بیاور با هم بخوانیم.
اگر دوست داری.... اینجا ....این ساعت. سان فرانیسسکو کافه های بانمکی دارد.
این یکی را من از همه بیشتر دوست دارم.

باغ وحش"

نه آنقدر گرم بود که از بال ها از خوشحالی گشوده شوند نه آنقدر سرد که ذهن شاعر. کجا بودم؟ آها...

درست یک ساعت از ظهر گذشته بود و کافه چی پیر لم داده بود جلوی پیشخوان. چشم هایش خیره مانده بود به فضای جلوی کافه. اواخر بهار بود و انگار چشمش کسی را دیده بود. معشوقه ی قدیمی یا چه می دانم دختری لوند. 

پنج دلار؟! داشتم فکر می کردم چرا اینقدر گران. ولی نه٬ باغ وحش نباید فکر کند وسع من به قهوه پنج دلاری نمی رسد. خب. خب. دیر کرده. کتاب بخوانیم. کیفم٬ از کجا آمده بود؟  چرا اینهمه خاطره از شانزده سال پیش در یاد من مانده. توی کیفم معمولا چهار پنج جلد کتاب مختلف هست که هیچ کدامشان را نمی خوانم. بیشتر برای امنیت خاطرند تا مطالعه. شروع کردم از صفحه ی بیست و هشت:

و تنها ترس ما این بود که زندگی مانند ادبیات نباشد. تنها ترس ما این بود که زندگی آینده ٬ این واقعیت٬ ترس ما این بود که این زندگی مانند ادبیات نباشد.

درست یک ساعت از ظهر گذشته بود و کافه خلوت. چرا اینقدر دیر کرده. چرا اینقدر دیر. کسی از پشت پیشخوان صدا زد

"جوون. مثکه اومدا."

باغ وحش باغ وحش. لبخند زدم. ترس. وحشت. چرا؟

این چشمها سونات می خواهند. اصلا صدای قدم زدنش کنچرتو بود. چرا؟ من که اینقدر راحت...

صندلی را عقب کشید و نشست. 

ببین. صدای من همیشه اینقدر گرفته نیس. سرما خوردم. ترافیک. ببخشید.
 نه نه ایراد نداره. اصلا. خب...
ببین...قبل از اینکه. (سرفه می کند) ببخشید. قبل از اینکه...اصلا هیچی...این کتاب٬ چرا این؟ همم؟

 عنوان کتاب چه بود؟ چرا عنوانش را نخواندم. آدم که هر کتابی را هر وقتی نمی خواند! چرا الان این همه ترس. این همه وحشت. باغ وحش می خندد٬ زندگی باید شبیه ادبیات٬ باید شبیه سینما باشد. نه٬ چه می گویم. اصلا نه٬ شما خیال کنید من متوهمم. ولی این همه از عنوان شروع شد:
 The Sense of an Ending

 

هیچ نظری موجود نیست: