۱۳۹۶ آبان ۱۱, پنجشنبه
۱۳۹۶ اردیبهشت ۲۴, یکشنبه
۱۳۹۶ اردیبهشت ۲۰, چهارشنبه
۱۳۹۶ فروردین ۲۵, جمعه
کوه یخ
شب و مه٬ در آن میان تو را دیدم.
آهوی دشت جنون.
آهوی دشت جنون.
***
دل خوش سیری چند؟
***
دل خوش سیری چند؟
***
I got that feeling, that bad feeling that you don't know
۱۳۹۵ بهمن ۸, جمعه
girl, you've gotta love your man
فاک، یعنی کجا می تونه باشه. یعنی کجا می تونیم باشیم. فاک، چرا محکم تر در آغوشش نگرفتم. فاک.
۱۳۹۵ آذر ۲۴, چهارشنبه
۱۳۹۵ آذر ۱۶, سهشنبه
۱۳۹۵ آذر ۱۰, چهارشنبه
تاریکی را چه کنم
ای نیلوفر برکهی تاریخ
شاید فراموشی اطلسیها
سرودیست برای چشمان خیس تو
***
ای آهوی دشت جنون
سر ندارم که به بیابانت بگذارم
شاید فراموشی اطلسیها
سرودیست برای چشمان خیس تو
***
ای آهوی دشت جنون
سر ندارم که به بیابانت بگذارم
۱۳۹۵ آبان ۵, چهارشنبه
فرصت کوتاه بود و سفر جانکاه
تو بیا
ای آهوی دشت جنون
تو بیا
تو بیا
سرم را٬ سرت را
بر سینهات٬ بر سینهام
تا پایان
تا پایان
تا پایان
تا پایان
۱۳۹۵ مهر ۲۶, دوشنبه
عزیزم
حالا می دانم این صدا هرچند صدای توست ولی ماههاست که--- صریح بگویم: حالا فکر میکنم صلاح این روزگاران بر این است که مدتی (بلند یا کوتاه ولی ترجیحا بلند) صدای تو را نشنوم. ای معشوق روزهای بهار و همسایهی وقت برگ ریزان. نازکی دلم به غم سنگینی دچار است و سحرگاه من خاطرات غروب را زمزمه می کند.
عزیزم (و شاید بهتر باشد دیگر اینگونه خطابت نکنم)
حالا من
تنها تر از ارواح مسافر شب جمعه
سبک تر از تن تو
وحشی تراز گل یاس وقت چرخش جاده
در چشمان غریب هر رهگذری
دنبال دوستی چشمان تو ام
خواب می بینم
خواب می بینم
کودکی هستم در برکهی نگاه تو
آبتنی می کنم
زمستان می آید
و برکه از گرمای تابستان بی خبر.
۱۳۹۵ مهر ۶, سهشنبه
پاییز نیویورک
دیشب خوابتو دیدم لیلا
تو و پدر که مست مست آواز می خوند
بیدار شدم دیدم تو خواب گریه کردم
بارون میومد و از پنجرهی اطاقت صدای موسیقی.
پشت بوم خونه٬ خیس خیس از پاکی باران دم صبح.
این روزا نمیدونم یاد کی باشم بهتره.
شیدایی شیرین چشمات یا تنهایی فرهاد دلم.
عزیزم. این روزا خیابونای نیویورک پر از آدمایین
که حتم دارم می خوان تو رو از یادم ببرن
عزیزم. باد میاد و من یاد تو ام و پدر که توی خونه ی خالی برای خودش می خوند:
مهربانم گوش کن گویی
تو و پدر که مست مست آواز می خوند
بیدار شدم دیدم تو خواب گریه کردم
بارون میومد و از پنجرهی اطاقت صدای موسیقی.
پشت بوم خونه٬ خیس خیس از پاکی باران دم صبح.
این روزا نمیدونم یاد کی باشم بهتره.
شیدایی شیرین چشمات یا تنهایی فرهاد دلم.
عزیزم. این روزا خیابونای نیویورک پر از آدمایین
که حتم دارم می خوان تو رو از یادم ببرن
عزیزم. باد میاد و من یاد تو ام و پدر که توی خونه ی خالی برای خودش می خوند:
مهربانم گوش کن گویی
هیچکس یاد پرستو ها نمی افتد
۱۳۹۵ شهریور ۲۵, پنجشنبه
۱۳۹۵ شهریور ۱۹, جمعه
سرمای دهشتناک تابستان نیویورک
حالا که از تو همه چی مونده جز خودت
شبا خیابونا رو متر میکنم
با خودم میخونم
so please don't take/my love away
شبا خیابونا رو متر میکنم
با خودم میخونم
so please don't take/my love away
توی لبخند غریبهها دنبال لبای تو ام.
با خودم فکر میکنم
چه دخترای زیبایی.
چه تابستون گندی.
چه دخترای زیبایی.
چه تابستون گندی.
۱۳۹۵ شهریور ۱۲, جمعه
۱۳۹۵ مرداد ۲۹, جمعه
اشتراک در:
پستها (Atom)